Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، کیهان نوشت: در صفحه‌ ۴۸۲ خاطرات‌ آقای‌ منتظری‌ تحت‌ عنوان‌ «اعتراض‌ به‌ برخورد با آیت‌الله‌ شریعتمداری‌» آمده‌ است‌:

 «من‌ به‌ بازداشت‌ و زندانی‌ کردن‌ آقای‌ رستگار هم‌ که‌ در منزلش‌ برای‌ مرحوم‌ آقای‌ شریعتمداری‌ فاتحه‌ گرفته‌ بود و او را به‌ این‌ خاطر زندانی‌ کرده‌ بودند، اعتراض‌ کردم‌.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بالاخره‌ آیت‌الله‌ شریعتمداری‌ یک‌ مرجع‌ بود که‌ از دنیا رفته‌ بود و قاعده‌اش‌ این‌ بود که‌ خود امام‌ خمینی‌ برای‌ ایشان‌ فاتحه‌ می‌گرفت‌. من‌ این‌ مطلب‌ را به‌ آقای‌ ری‌شهری‌ که‌ آن‌ وقت‌ وزیر اطلاعات‌ بود، گفتم‌. یک‌ روز آمده‌ بود این‌جا، گفت‌: من‌ الان‌ منزل‌ آقای‌ گلپایگانی‌ بوده‌ام‌، این‌ مطلب‌ را به‌ آقای‌ گلپایگانی‌ گفته‌ام‌ به‌ شما هم‌ می‌گویم‌، آقای‌ شریعتمداری‌ همین‌ دو سه‌ روزه‌ رفتنی‌ است‌، مبادا عکس‌العملی‌ از خودتان‌ نشان‌ بدهید!.

در حقیقت‌ آمده‌ بود تهدید کند. من‌ به‌ او گفتم‌: بالاخره‌ آقای‌ شریعتمداری‌ یک‌ مرجع‌ است‌ که‌ تعداد زیادی‌ از ترک‌ها به‌ ایشان‌ علاقه‌ دارند، من‌ اگر جای‌ امام‌ بودم‌ در صورتی‌ که‌ آقای‌ شریعتمداری‌ فوت‌ می‌شد، در مسجد اعظم‌ یک‌ فاتحه‌ برای‌ او می‌گذاشتم‌، با این‌ کار مردم‌ خوشحال‌ می‌شدند و احساس‌ می‌کردند که‌ مسائل‌ شخصی‌ در کار نیست‌، به‌ نظر من‌ فاتحه‌ گرفتن‌ برای‌ ایشان‌ یک‌ کار عقلایی‌ است‌. گفت‌: این‌ نظر شما را به‌ بالا بگویم‌؟ گفتم‌: بگو. این‌ قضیه‌ تمام‌ شد، آقای‌ ری‌شهری‌ رفت‌، بعد هم‌ آقای‌ شریعتمداری‌ از دنیا رفت‌. جنازه‌ او را که‌ شبانه‌ آورده‌ بودند، آقای‌ حاج‌ آقا رضا صدر خواسته‌ بود بر او نماز بخواند نگذاشته‌ بودند.

بعد از چند روز من‌ رفتم‌ جماران‌، دیدم‌ آقای‌ شیخ‌ حسن‌ صانعی‌ و احمدآقا این‌ مطلب‌ را دست‌ گرفته‌اند که‌ بله‌، منتظری‌ می‌گوید امام‌ برای‌ شریعتمداری‌ فاتحه‌ بگذارد و این‌ کار را مسخره‌ می‌کردند! تا این‌که‌ یک‌ شب‌ که‌ ما با امام‌ جلسه‌ داشتیم‌، در آن‌ جلسه‌ همه‌ مسئولین‌، آقای‌ هاشمی‌، آقای‌ خامنه‌ای‌، آقای‌ موسوی‌ اردبیلی‌، آقای‌ موسوی‌ نخست‌ وزیر و احمدآقا هم‌ بودند، در ضمن‌ صحبت‌ها، من‌ این‌ مطلب‌ را به‌ امام‌ گفتم‌ که‌ چه‌ اشکال‌ داشت‌ طبق‌ وصیّت‌ آقای‌ شریعتمداری‌ که‌ به‌ آقای‌ صدر گفته‌ بودند تو بر من‌ نماز بخوان‌ در آن‌ نیمه‌ شب‌ اجازه‌ می‌دادند آقای‌ صدر بر آقای‌ شریعتمداری‌ نماز بخواند، این‌ به‌ کجای‌ انقلاب‌ لطمه‌ می‌زد؟ ولی‌ حالا که‌ نگذاشته‌اند آقای‌ صدر همه‌ این‌ جریانات‌ و جریان‌ بازداشتش‌ را در یک‌ جزوه‌ هفتاد هشتاد صفحه‌ای‌ نوشته‌ است‌، خیلی‌ هم‌ محترمانه‌ نوشته‌، به‌ کسی‌ هم‌ توهین‌ نکرده‌ است‌؛ امّا این‌ نوشته‌ در تاریخ‌ می‌ماند و بعد در آینده‌ حضرت‌عالی‌ را محکوم‌ می‌کنند.

می‌گویند امام‌ خمینی‌ نگذاشت‌ به‌ یک‌ نفر مرجعی‌ که‌ رقیبش‌ بود نماز بخوانند. وقتی‌ من‌ این‌ حرف‌ را زدم‌، امام‌ ناراحت‌ شدند و جمله‌ تندی‌ راجع‌ به‌ آقای‌ شریعتمداری‌ گفتند که‌ من‌ خیلی‌ تعجب‌ کردم‌ و حکایت‌ از این‌ داشت‌ که‌ ذهن‌ ایشان‌ را نسبت‌ به‌ آقای‌ شریعتمداری‌ خیلی‌ مشوش‌ کرده‌اند. گفتم‌: بالاخره‌ ایشان‌ وصیّت‌ کرده‌ بودند که‌ این‌ شخص‌ بر او نماز میّت‌ بخواند و مانع‌ شدند. مرحوم‌ آیت‌الله‌ گلپایگانی‌ نیز راجع‌ به‌ جلوگیری‌ از تشییع‌ و احترامات‌ لازمه‌ نسبت‌ به‌ جنازه‌ آن‌ مرحوم‌، اعتراض‌ کردند.»

 محورهای‌ اعتراض‌

محورهای‌ اصلی‌ اعتراضات‌ ایشان‌ عبارت‌ است‌ از:
 ۱ـ پیش‌ از فوت‌ آقای‌ شریعتمداری‌ این‌جانب‌ ایشان‌ ـ آقای‌ منتظری‌ ـ را تهدید کرده‌ام‌ که‌ در فوت‌ او عکس‌العملی‌ از خود بروز ندهد و ایشان‌ توصیه‌ کرده‌ که‌ امام‌ برای‌ آقای‌ شریعتمداری‌ فاتحه‌ بگیرد تا مردم‌ تصور نکنند، امام‌ با او خصومت‌ شخصی‌ دارد.
 ۲ـ اعتراض‌ به‌ این‌که‌ چرا نگذاشته‌اند آقای‌ صدر بر جنازه‌ آقای‌ شریعتمداری‌ نماز بخواند؛
 ۳ـ اعتراض‌ به‌ بازداشت‌ آقای‌ رستگار به‌ دلیل‌ گرفتن‌ مجلس‌ فاتحه‌ برای‌ آقای‌ شریعتمداری‌؛
 ۴ـ اعتراض‌ به‌ امام‌ (رضوان‌الله‌ تعالی‌ علیه‌) که‌ چرا برای‌ آقای‌ شریعتمداری‌ مجلس‌ فاتحه‌ نگرفت‌.
 و اینک‌ به‌ نقد و بررسی‌ سخنان‌ ایشان‌ می‌پردازیم‌:

یک‌: تهدید قائم‌ مقام‌ رهبری‌

 از آن‌جا که‌ من‌ یاد ندارم‌ که‌ در جریان‌ از دنیا رفتن‌ آقای‌ شریعتمداری‌ با ایشان‌ و آقای‌ گلپایگانی‌ مذاکره‌ داشته‌ام‌ یا نه‌، در این‌ باره‌ نمی‌توانم‌ چیزی‌ بگویم‌، اما بی‌تردید استنباط‌ تهدید از آن‌ دیدار مربوط‌ به‌ شرایط‌ فعلی‌ آقای‌ منتظری‌ است‌؛ چرا که‌ در شرایطی‌ که‌ ایشان‌ قائم‌ مقام‌ رهبری‌ است‌ و همه‌ او را به‌ عنوان‌ رهبر آینده‌ جمهوری‌ اسلامی‌ می‌شناسند، در صورتی‌ که‌ از سخنان‌ من‌ تهدید استنباط‌ می‌کردند لااقل‌ عکس‌العمل‌ داشتند و به‌ این‌ نوع‌ برخورد، اعتراض‌ می‌نمودند و با خصوصیاتی‌ که‌ از نظر روحی‌ در ایشان‌ مشهود است‌، تهدید خود را نادیده‌ نمی‌گرفتند.

دو: اعتراض‌ به‌ ممانعت‌ از نماز خواندن‌ آقای‌ صدر بر آقای‌ شریعتمداری‌

 این‌جانب‌ نمی‌خواهم‌ بگویم‌ آن‌چه‌ در این‌ رابطه‌ انجام‌ گرفته‌ است‌، ضروری‌ بوده‌ و بهتر از آن‌ نمی‌شد انجام‌ شود، اما برای‌ ارزیابی‌ منصفانه‌ اقدامات‌ انجام‌ شده‌، حدّاقل‌ شنیدن‌ سخنان‌ کسانی‌ که‌ مورد اعتراض‌ هستند ضروری‌ است‌. در این‌جا من‌ سعی‌ می‌کنم‌ فضای‌ اقدامات‌ انجام‌ شده‌ را تصویر کنم‌ و قضاوت‌ را به‌ خوانندگان‌ واگذار نمایم‌:

فضای‌ امنیتیِ حادثه‌

 برای‌ ارزیابیِ واقع‌بینانه‌ جریان‌ دفن‌ آقای‌ شریعتمداری‌ قبل‌ از هر چیز باید دید این‌ حادثه‌ از نظر امنیتی‌ در چه‌ فضایی‌ اتفاق افتاد؟ به‌ سخن‌ دیگر، باید حساب‌ کرد که‌ فضای‌ امنیتی‌ جامعه‌ ما در آن‌ روز به‌ گونه‌ای‌ بود که‌ اگر موضوع‌ دفن‌ آقای‌ شریعتمداری‌ به‌ بازماندگان‌ و هواداران‌ ایشان‌ واگذار می‌شد، هیچ‌ اشکالی‌ پیش‌ نمی‌آمد؟ چنان‌که‌ آقای‌ منتظری‌ می‌فرماید «آیا این‌ اقدام‌ به‌ مصلحت‌ امنیت‌ کشور نبود؟»

 هر کس‌ در جریان‌ فضای‌ سیاسی‌ ـ اجتماعی‌ آن‌ روز باشد می‌داند که‌ تشییع‌ جنازه‌ آقای‌ شریعتمداری‌ اگر به‌ گونه‌ای‌ که‌ ضدانقلاب‌ و جمعی‌ از هواداران‌ ایشان‌ می‌خواستند انجام‌ می‌شد، قطعاً مردم‌ با آنان‌ درگیر می‌شدند و فاجعه‌ای‌ غیرقابل‌ جبران‌ پیش‌ می‌آمد.

 مسئول‌ اطلاعات‌ قم‌ درباره‌ فضای‌ امنیتی‌ آن‌ روز چنین‌ می‌گوید:
 «اخبار واصله‌ از مرکز و آذربایجان‌ شرقی‌ و کنترل‌ ارتباطات‌ عناصر مسئله‌دار در قم‌ حاکی‌ از آن‌ بود که‌ عناصر حزب‌ خلق‌ مسلمان‌ با هدایت‌ جمهوری‌خواهان‌ در خارج‌، بنای‌ بلوا و آشوب‌ دارند. در این‌ رابطه‌ عده‌ای‌ با اتوبوس‌ و ماشین‌های‌ سواری‌ وارد تهران‌ و قم‌ شده‌ بودند و یک‌ سواری‌ پر از چوب‌ برای‌ درگیری‌ در منطقه‌ نیروگاه‌ قم‌ کشف‌ شد. اطلاعات‌ واصله‌ حکایت‌ از بسترسازی‌ برای‌ یک‌ بحران‌ داشت‌، هنگامی‌ که‌ خبر فوت‌ آقای‌ شریعتمداری‌ منتشر شد، بلافاصله‌ تمامی‌ خیابان‌های‌ منتهی‌ به‌ بیمارستان‌ مهراد در اثر ازدحام‌ جمعیت‌ و اتومبیل‌ مسدود شد، شیشه‌ بیمارستان‌ خرد گردید. گزارش‌ مرکز، حکایت‌ از حرکت‌ زنجیره‌ای‌ اتومبیل‌های‌ حزب‌ خلق‌ مسلمان‌ از عوارضی‌ تا حسن‌ آباد به‌ دنبال‌ آمبولانس‌ داشت‌. جنازه‌ به‌ قم‌ نرسیده‌، پشت‌ درب‌های‌ بهشت‌ معصومه‌، مملو از جمعیت‌ بود»

 در چنین‌ فضایی‌ که‌ هر آن‌، احتمال‌ درگیری‌ و خون‌ریزی‌ است‌، مسئولان‌ امنیتی‌ می‌خواهند جنازه‌ آقای‌ شریعتمداری‌ به‌ گونه‌ای‌ دفن‌ شود که‌ مشکلی‌ پیش‌ نیاید، آیا اگر می‌گذاشتند به‌ طور عادی‌ و در روز، جنازه‌ دفن‌ می‌شد، خون‌ریزی‌ نمی‌شد؟ تشخیص‌ مسئولان‌ امنیتی‌ این‌ بود که‌ در این‌ صورت‌ کنترل‌ اوضاع‌ دشوار خواهد بود و از این‌ رو 
برای‌ پیشگیری‌ از درگیری‌ و خون‌ریزی‌، دفن‌ ایشان‌ در شب‌ ضروری‌ است‌ و اما جریان‌ ممانعت‌ از نماز خواندن‌ آقای‌ صدر...
 

کد خبر 730096 منبع: کیهان برچسب‌ها انقلاب‌ اسلامی‌ ایران حسین شریعتمداری - کیهان آیت الله حسینعلی منتظری تاریخ انقلاب اسلامی ایران محمد محمدی ری‌ شهری

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: انقلاب اسلامی ایران حسین شریعتمداری کیهان تاریخ انقلاب اسلامی ایران محمد محمدی ری شهری آیت الله

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۳۵۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...

مرتضی مطهری یک شخصیت تمام نشدنی در گذر زمان است و تا امروز معادلی که جامعیت او را داشته باشد بر افکار عموم و خصوص رخ نکشیده!

من اولین بار نامش را از پدرم شنیدم که با او از سالهای درسهای فقه واصول امام خمینی آشنا بود و در دهه چهل متواضعانه گاه بیگاهی درتهران پای سخنرانی آن بزرگوار حاضر میشد و به یاد دارم مرا که در سن کودکی بودم به سالن سخنرانی او بُرد تا حضرت مطهری را ببینم.

ارتباط مرموزی بین من و استاد مطهری ایجاد شده بود تا سال ۶۰ که با کتاب داستان و راستان او آشنا شدم و در سال های بعد در حد توان ناچیز فکری خود با دیگر آثار استاد شهید آشنا شدم و یک به یک نوشته هایش را غذای مغز و روح خویش نمودم و این سفره فکری و اطعام معرفتی تا امروز ادامه داشته و دارد و خلاصه؛ "با مطهری زندگی میکنم" و حاضر به جایگزین کردن دیگری و دیگران بجای او نیستم چون تا کنون جایگزینی برای مطهری -خداراشاهدمیگیرم- که پیدا نکرده ام!

مطهری که من شناختم با توجه در آمیختگی بیش از سی ساله افکارم با آثارش، کلید شخصیتش؛ در "فهم عمیق او از دین ، و درک درست جامعه ، و عرضه خوبِ یافته هایش" است.

توضیح این ادعا چنین است؛

۱ - شهید استاد مطهری یک شخصیتِ جامعِ علمی بودکه دگراندیشان را تحمل میکرد. او گذشته از اینکه یک فیلسوف بود و فلسفه را هضم کرده بود، در فقه یک فقیه بود، و مهمتر ؛ با آثار نویسندگان دنیای خود ، حتا با دگر اندیشان آشنا بود ودر مواجه با نام یک نویسنده غربی و یا دگراندیش حیرت زده نمیشد.

این جمله شگفت آور که هیچ گاه عملی نشد ، از اوست؛ " می‌باید دانشکده الهیات به هر قیمتی شده فردی مارکسییسم رادر این دانشکده دعوت کندتامسائل مارکسیسم را تدریس کند. بعد ما هم می‌آئیم و حرف‌هایمان ‌را می‌زنیم. هیچ کس هم مجبور نیست‌ منطق ما را بپذیرد."

و میگفت: "من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که خیال نکنند راه حفظ معتقدات اسلامی، جلوگیری از ابراز عقیده دیگران است. از اسلام فقط با یک نیرو می شود پاسداری کرد و آن علم است وآزادی دادن به افکار مخالف و مواجهه روشن و صریح با آنها."

۲ - آیت الله مطهری به عمقِ "دین" سفرِ علمی کرد. عمقِ دین بمعنای فهم و اجتهاد در فقه نیست .

اجازه دهید سخنی از استادبزرگوارم آیت الله وحید خراسانی که در درس داشتند تقدیم کنم که فرمودند: "تفقه در دین ؛ متفاوت از تفقه در ابواب فقه، طهارت تا دیات است ، این یک قسمت از دین است نه تمام دین؛ بعض الشیء لیس بالشیء»

در مورد "فقه مطهری" دامنه سخن وسیع است. خلاصه آن این است که او میگفت : "تمام مطالب دو جلد کفایه الاصول را در مشت دارم" ، و در درسهای عمومی آیت الله بروجردی و درسهای خصوصی امام خمینی توانست به رتبه بالای "اجتهاد" برسد و فقیه شود،  ولی نه یک فقیه متعارف مانند دیگران که حداکثر یک حاشیه بر "عروةالوثقی" و یا "مکاسب شیخ انصاری" اضافه کند، بلکه وی فقیهی بود که باید تفقه او درچگونه باز کردنِ گره های کور را از زندگی فردی و اجتماعی مسلمین دیدکه درآثارش مانند؛ کتاب "حجاب" و نیز "نظام حقوق زن" و یا "اسلام و مقتضیات زمان" رصد کرد. او از خاستگاه فقه سنتی با بازاندیشانه، پیوند بین نص و زندگی را رقم زد.

۳ - استادمطهری از تحجر فاصله داشت.

اوتوانست بااین روش درست مراجعه به متون اصیل دینی وعدم دخالت حب و بغض ها، از تحجر و دگم اندیشی وسنت گرایی های نامعقول دور شود.

آقای مطهری بر بافت فرسوده؛ بنایِ فقه و فلسفه و تفسیر بنا نکرد. استاد عزیز آیت الله جوادی در درس میفرمود: "در تمام رشته ‌ها ما تا نقشه جامع علم آن رشته را نداشته باشیم، هر فتوایی که در درون آن بدهیم به صورت بافت فرسوده است؛ مثل کسی که شهر را بخواهد اداره کند، تا نقشه جامع شهر را نداشته باشد، هرگونه ساخت و سازی داشته باشد طولی نمی‌کشد که بافت فرسوده می‌شود." مطهری نقشه جامع "شهرعلم" را داشت.

مطهری عزیز، در حد میسور بین علم و دین را آشتی میداد و عامل همبستگی عالمان و دانشمندان بود. علوم انسانی و تجربی را احترام میگذاشت همانطور که علوم اسلامی را ارج مینهاد تاجاییکه واجب علی کل مسلم  را به تمام علوم بشری سرایت میداد ودر عین اینکه به آداب و فرهنگ و دانش خودی باور داشت، اما هیچ گاه این باور باعث تمسخر و یا بی اعتنایی به ره آور غرب نمیشد. اوهیچ گاه شبهه وشبهه دار را رمیِ به بی دینی نمیکرد و هیچ گاه در مثل تریبون دینی نمازجمعه آنان راتهدید به ارهاب -ترور- نمیکرد.

امروز؛ مادربرابر دوگانگی سازی بین دین و هرچیزی که نیاز بشر است قرار گرفته ایم! مانند علم ویا فلسفه ویا بهداشت ویا تکنولوژی ودانش درغرب .. و نیزازسوی دیگر مواجه با تغییر در مفاهیم بدیهی مانند؛عدالت،عصمت،قدرت و.. هستیم‌!

بگمانم؛اگر مطهری ومبارزه اوباتحجر ادامه داشت، شرائط متفاوتی داشتیم.

۴ - آیت الله مطهری از محو شدنِ در شخصیتها بر حذر  بود و شخصیت پرست نبود. او نه وابسته به فرد، و نه وابسته به هیچ تشکیلات سیاسی و غیر سیاسی بود. او درعین اینکه به امام خمینی عشق داشت و از بردن نام او اشک می ریخت و وابسته عاطفی و تحصیلی به او بود اما وابسته فکری نبود که سرسپرده باشد، مطهری نه تنها خود اهل دست بوسی و پا بوسی نبود ، بلکه ؛ بسی پهلوانانه بر سرسپردگی ، چاکری ، تعصب و اطاعت بی چون و چرا  ، چنان تیغ نقد میکشید که آه از دل مریدبازان به آسمان بلند می شد.

او در نقدِ عالمانه ی دو بخش کوشا بود ، یعنی ؛ نقد "ارباب قدرت"  و نقد "ارباب دیانت".

استاد شهید مطهری چه زیبا گفت: "مقام حکومت، ملازم با مقام قدسی نیست و هر مقام غیرمعصومی که در وضع غیرقابل انتقاد قرار گیرد، هم برای خودش خطر است و هم برای اسلام، من مانند عوام فکر نمی‌کنم که هر که در طبقه مراجع قرار گرفت مورد عنایت خاص امام زمان است و مصون از خطا و گناه و فسق است."

۵ - استاد مطهری در پیدایش انقلاب بهمراه همراه امام خمینی نقش موثر یک مجاهد و نیز یک ایدئولوگ را داشت ، اما این ، باعث نمیشد که چشم بر حقائق و یا نارسائی ها و یا حقوق مردم ببند و مدافه جریان حاکمیت باشد.

او چنین میگفت :

"این انقلاب به شرطی در آینده محفوظ خواهد ماند و به شرطی تداوم پیدا خواهد کرد، که قطعاً مسیر عدالت خواهی را برای همیشه ادامه بدهد. یعنی دولت‌های آینده واقعاً و کلاً در مسیر عدالت اسلامی گام بردارند، برای پر کردن شکاف‌های طبقاتی اقدام کنند. تبعیض‌ها را واقعاً از میان بردارند .. من تأکید می‌کنم اگر انقلاب ما در مسیر برقراری عدالت اجتماعی به پیش نرود، مطمئناً به نتیجه نخواهد رسید و این خطر هست که انقلاب دیگری با ماهیت دیگری جای آن را بگیرد."

استاد مطهری دم از معنویت بدون عدالت نمیزد چون بر این اندیشه بود که ؛ "نبود عدالت در جامعه؛ پایه معنویت را متزلزل خواهد کرد و چون باعث محرومیت‌ میشود ، محرومیت عامل ایجاد عقده‌های روانی است و عقده‌های روانی تولید انفجار خواهد کرد!"

شهید مطهری برای حق به هرگونه رفتار ناروایی که با متن دین و حقوق مردم در تضاد بود را ممنوع میدانست ، چون بر این باور بود: «برای حق باید از حق استفاده کرد و اگر من بدانم که با یک دروغ، امشب همه گناهکارانِ شما توبه میکنند و نمازِ شب خوان میشوند، اسلام به من اجازه چنین کار [دروغی] را نمیدهد.»

بعد از ملاحظه مطالب پنج گانه تقدیم شده ، آیا به نظر شما "مطهریِ امام خمینی" تکرار شد؟

 

دیگر خبرها

  • حجت‌الاسلام والمسلمین ابوترابی فرد خطیب این هفته نماز جمعه تهران
  • ابوترابی فرد خطیب این هفته نماز جمعه تهران
  • حمایت قوه قضائیه از اقدامات دولت
  • اعلام ویژه‌برنامه‌های سالروز شهادت امام صادق(ع )در حرم مطهرحضرت شاهچراغ(ع)
  • ویژه‌ برنامه‌های سالروز شهادت امام صادق (ع) در شاهچراغ اعلام شد
  • ویژه‌برنامه‌های سالروز شهادت امام صادق (ع) در حرم شاهچراغ
  • ویژه‌برنامه‌های سالروز شهادت امام صادق(ع) در حرم شاهچراغ
  • دلسوزی شاگرد منتظری برای شهید مطهری/ تشکیل 700 پرونده برای مشاوران املاک یک استان!
  • اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...
  • مطهری امام